مهــربانی

محمـــــــــــد نسبت به همه مهــــــــــربان بود .


اکثر اوقات با بچه های مرکز اجرایی سپـــــــاه همکاری داشت


 و در درگیری ها شرکت می کرد .


اما کسی به یاد ندارد محمــــــــــــد حتی یکبار دستش را بر روی کسی بلند کند.

 

یکبار یک ضابط قضایی بمنظور جلب یک معتــــاد مجبور به ضرب و شتم شد


 و قبل از اینکه معتاد به گریه بیافتد محمــــــــــد شروع کرد به گریه کردن


 و می گفت او هم مثل ما بنده ی خـــــــــداست , 


حال شــــــرایط زنــــــــدگی او را به این روز انداخته است.

۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کربلایی شهید محمد سلیمانی

آقا محمد و خادمی شهدا


در اواخر هر سال که  فصل بازدید زائران از مناطق جنگی جنوب و کربلای ایران می رسید

 برای ثبت نام در جمع خـــدام شهــــــــــــدا و پذیرایی از زائران بی قراری می کرد .

 همیشه جزء اولین کسانی بود که برای خـــــادمی می رفت

 و آخرین نفراتی بود که بازمی گشت .


محمد در سال ۱۳۸۷ دانشگاه را به پایان رسانید و با مدرک کاردانی فارغ التحصیل شد 

پس از فارغ التحصیلی  برای اعزام خدمت مقدس سربازی اقدام کرد .

 با اینکه می توانست درسپاه ناحیه ی رودسر و در کنار خانواده خدمت کند

اما از امتیاز بسیجی بودنش استفاده نکرد .

و در مقابل اصرار دوستان و پدر و مادر می گفت: 

" هر چه خدا قسمت کند راضی هستم "



 دفترچه ی سربازی اواخر سال ۸۷ بدست ما رسید که تاریخ اعزامش به آموزشی

 در آن اسفنــــــد ماه قید شده بود , با توجه به اینکه آن زمان مصادف بود.

 با دوران راهیــــــــان نــور بخاطر اینکه از خادم الشهــــــــــــــدایی جا نماند

 و بتواند به عشقـــــــش یعنی نوکری زائران کربلای ایران

 در سرزمین گرم خوزستان برسد سربازی خود را دو ماه تمدید کرد و به جنوب رفت .

۲۴ تیر ۹۲ ، ۱۵:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کربلایی شهید محمد سلیمانی

جوانی

محمــــــــد در تمامی یادواره های شهدای شهر فعالیت داشت ,


از تأمین منابع مالی گرفته تا کارهای تدارکاتی ، فرهنگی، تبلیغاتی ، ساخت دکور و …  .

 

برای با شکوه برگزار کردن مراسم شهـــــــدا از جــــــــان مایه  می گذاشت ،


گاهی که چند یادواره پشت سر هم برگزار می شد لحظه ای هم برای خواب وقت  نمی گذاشت ،


گاهی ۷۲ ساعت چشم برهم نمی گذاشت تا کارهای یـــــادواره به اتمام برسد ،


هر وقت دوستانش به او می گفتند کمی هم به فکر خواب و استراحت باش


می گفت وقتی سنگ لحد را بر سرمان بگذارند وقت برای خوابیدن بسیار است ،


و اینگونه سوال کننده را شرمــــــــــــنده می کرد...


۲۲ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کربلایی شهید محمد سلیمانی

نوجوانی

http://upload.tehran98.com/img1/i41w4qtw5i1lpjwe7kd9.jpg

   دوران ابتدائی را در مدرسه ی  بخت شکوهی 

و دوره راهنمائی را در مدرسه ی شهید چمران

و دبیرستان را در هنرستان شهید قاسمی به پایان رسانید .


محمــــــــــد عاشق شهـــــــــدا و خدمـــــــــت به آنها بود .

با اینکه در سال ۱۳۸۴ در دانشگاه سما لاهیجان در رشته ی برق گرایش الکتروتکنیک پذیرفته شد 

وبا وجود مشغله ی درسی و همراهی پدر در مغازه 

و کمک به پدربزرگ در کار کشاورزی

 از فعالیت های فرهنگی در قالب بسیج و هیئت های مذهبی غافل نبود. 

وبرای  زنده نگه داشتن یاد وخاطره ی هشت سال دفاع مقدس

 و فعالیت بیشتر از پایگاه شهدای اصناف شهرستان رودسر به پایگاه امام خمینی (ره) انتقالی گرفت .

و هنوز هفته ای از حضورش در پایگاه نگذشته بود 

که همه را شیفته اخلاق و منش شهـــــــــــــداگونه اش کرد .

۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کربلایی شهید محمد سلیمانی

کودکی

محمــــــــــــد دومین فرزند خانواده ی سلیمـــــــانی بود .

مــــــــــادر او را با عشق حسین بن علی (ع) و شهــــــدا تربیت کرد .

و هنگامی که لب به سخن گفتن گشود کلمه ای که به او آموخت نام مبـارک امام حسین بود.



محمـــــــد در دوران جنگ نوزادی بیش نبود .

اما در تشییع شهدا با سربند "لبیــــــک یا خمینی" که مــــــادر به سرش می بست

و اورا در آغوش میگرفت ، شرکت میکرد .

او از همان آغاز ، با شهــــــــــدا انس گرفته بود و با آنها آشنــــــــا شده بود .

و مـــــــــادر چه زیبا کودکش را سربــــــــــاز آقا امام زمـــــــان نامید . 



محمــــــــــــد هنوز به سن بلوغ نرسیده نماز و روزه اش ترک نمی شد ،

 در چهره ی معصوم او ایمــــــان و صداقــــــــت و پـــــــــــاکی موج می زد ؛

ومـــــــــادر از همان دوران چه اطمینانی داشت

 از اینکه روزی فرزندش در راه اسلام شهیــــــــــــد خواهد شد .


۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کربلایی شهید محمد سلیمانی

تــــولد

 در نخستین روزهای بهار ۱۳۶۶ بعد از شهــادت "شهیـــــــد ادریس سلیمانی " 


 فرزندی پا به عرصه ی حیات  گذاشت تا روزی راه پسر عموی شهیــــــدش را ادامه دهد .


 آن زمان هیچ کس  نمی دانست که او روزی


 به خیل عاشقان خونیــــــــن بال کــــــــربلا ملحق خواهد شد .


 

 قبل از به دنیا آمدن , نامش انتخاب شده بود , 


شبی در خواب ندایی آمد که نام فرزندت محــــــــــــــــــمد است 


و چه زیبا که در روز مبعث حضرت محمد (ص) به دنیا آمد .


۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۲:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کربلایی شهید محمد سلیمانی