محمـــــــــــد نسبت به همه مهــــــــــربان بود .


اکثر اوقات با بچه های مرکز اجرایی سپـــــــاه همکاری داشت


 و در درگیری ها شرکت می کرد .


اما کسی به یاد ندارد محمــــــــــــد حتی یکبار دستش را بر روی کسی بلند کند.

 

یکبار یک ضابط قضایی بمنظور جلب یک معتــــاد مجبور به ضرب و شتم شد


 و قبل از اینکه معتاد به گریه بیافتد محمــــــــــد شروع کرد به گریه کردن


 و می گفت او هم مثل ما بنده ی خـــــــــداست , 


حال شــــــرایط زنــــــــدگی او را به این روز انداخته است.