هنگام رفتن اصرار عجیبی داشت که از من حلالیت بطلبد
و بارها میگفت حاجتی دارم ,
از خـــــــدا و جــــــــــدت بخواه که حاجتم روا شود
من هم رو به آسمان کردم و گفتم :
خـــــدایا منو شرمنده محمــــــدم نکن حاجتش را روا کن
هنگام رفتن اصرار عجیبی داشت که از من حلالیت بطلبد
و بارها میگفت حاجتی دارم ,
از خـــــــدا و جــــــــــدت بخواه که حاجتم روا شود
من هم رو به آسمان کردم و گفتم :
خـــــدایا منو شرمنده محمــــــدم نکن حاجتش را روا کن